روستای باغ مهدی سانیج

روستای باغ مهدی سانیج
معرفی روستا 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب

 

مؤلف ادامه اين گزارش را درباره تخريب كعبه و بناي مجدّد آن ، بهدقّت هر چه تمامتر آورده و به دنبال آن ، پيرامون برخي اماكن مكه مكرمه نيز سخنگفته است . رساله حاضر نشانگر افتخار بزرگي براي شيعه در بناي ساختمان كعبه مكرمهمي باشد .
و اظهار معجزه معصومين ـ صلوات الله و سلامه [ عليهم ] اجمعين نيزاز سعادت عظمي
است . بنابراين ، آن معجزي كه از ايشان در سنه هزار و چهل به ظهورآمده در اساس بيت اللّه الحرام ، از براي ادخال سرور مؤمنين در اين رساله ذكر كردهمي آيد و اين رساله مشتمل است بر سه فصل و خاتمه :
فصل اول : در سبب افتادن كعبه معظمه ـ زيدت مهابتها ـ وبناي آن . فصل دومدر سبب ساخته شدن خانه كعبه و ابتداي طواف به آن و صفتكعبه شريفه در طول و عرض و ارتفاع آن از خارج و داخل و سقف و ستون و عرض ديوار ودرِ كعبه و نردبان داخل و خارج و حجر اسماعيل( عليه السلام )و ناودان رحمت و حجرالأسود و حطيم و مستجار و جامه بيرون و اندرون وشاذروان و مطاف و مقام و منبر ، وفصل سوّمدر صفت مسجدالحرام و درهاي آن واسامي درها و ستونها و قبه هايي كه در صحن مسجداند و سطح رواق مسجد و صفا و مروه .
وخاتمهدر ذكر امكنه شريفه كه در مكه معظمه اند ؛ مثلمولد شريف سيد كاينات( صلّي اللّه عليه و آله ) ومولد سيده نساء عالمين بتول عذراء فاطمه زهراصلوات اللّهعليهاو سنگي كه نشان مرفق رسول اللّه( صلّي اللّهعليه و آله ) دارد و معلي و شبيكه ؛ و مسمي شد به« مفرحة الأنام فيتأسيس بيت اللّه الحرام » . اميد كه هر مؤمني كه در اين رساله نظر كند فقيرحقير را به دعا ياد كند و فقير در اوّل وقتي كه شروع در عمل كعبه كردم مؤمناناوّلين و آخرين را تا قيام قيامت با خود شريك ساختم ـ للّه تعالي ـ پس كعبه شريفهرا في الحقيقه همه مؤمنين اساس گذاشته اند و للّه الحمد .
فصل اول :
در سبب افتادن كعبه معظمه ـ زيدت مهابتها ـ و بناي آن . و آنچنانست كه روز چهارشنبه نوزدهم شعبان سنه هزار و سي و نه [ 1039 هـ . ق ] سيل عظيميداخل مسجدالحرام شد و آب به اندرون كعبه شريفه درآمد ، به قدر و قامت فقير و يك شبرو دو انگشت مضمومه ـ و فقير مربوع القامه است ـ چنانكه از زمين مسجدالحرام قريب نهذراع مرتفع شد ؛و كان عرشه علي الماء؛ 11 و سبب ذكر طول فقير آن است كهوقتي آب فرو نشست به اندرون كعبه رفتم و چيزي همراه نداشتم ، به طول خود علامت آبرا پيمودم . و خرابي بسيار در مكه معظمه واقع شد و چهارصد و چهل و دو كس در سيلهلاك شدند ؛ از آن جمله معلّمي مع سي طفل در مسجدالحرام بوده و سيل از ابواب مسجدداخل مي شده ، نتوانسته اند كه بيرون آيند و كسي نيز نتوانست به ايشان رسيد و آب ازسر ايشان گذشت( نعوذ باللّه من شرور انفسنا ) .
و در روز پنجشنبه بيستم ماه مذكور تمام يك عرض كعبه شريفه كهميزاب رحمت در اوست ، و از طولي كه روي كعبه شريفه است از ركن شامي تا درِ كعبهشريفه ، و از طولي كه
پشت كعبه شريفه است تخميناً قريب نصف ديوار افتاد و قبل از آن كهكعبه شريفه بيفتد و آب سيل كم شده بود ، فقير ، در ميان آب ، طواف خانه مي كرد ؛چون طواف تمام شد ، جايي نيافت كه نماز طواف در او بكند ، چرا كه در هر يك از مقامابراهيم و حجر و مطاف آب تا كمر مانده بود ؛ به بالاي منبر رفته ركعتين نماز گزاردو چون از منبر به زير آمد كعبه شريفه افتاد . و به خاطر فقير رسيد كه اين اشاره اياست از معجزات معصومين ـ صلوات اللّه و سلامه عليهم أجمعين ـ چرا كه فقير از طايفهاهل ايمان بود و همچنانكه ابتداي آن اساس شريف از سيد عابدين و زاهدين علي بنالحسين زين العابدين( عليهما السلام )شده بود . انتهاي قيام آن ديوار نيز به حضور غلام آن حضرت ،زين العابدين بن نورالدينالحسيني الكاشانيشد و چون اين ضعيف در كتاب حج كليني در باب ورود تُبّع حديثاساس گذاشتن علي بن الحسين( عليهما السلام )راديده بود با خود مي گفت كه ما امروز فرقه محقه را دل به اين خوش بود كه اساس كعبهشريفه را بعد از حضرت ابراهيم ، حضرت رسول ثقلين و سيد كونين محمد مصطفي ـ صلي اللهعليه و آله و سلم ـ گذاشته و بعد از ايشان حضرت امام زين العابدين ـ صلوات اللهعليه ـ ؛ الحال كه12 اين منصب عظيم را مخالفان به دست آورند ، شيعه را در اين بابافتخاري نخواهد ماند و بسيار جهد كرد كه به مال أهل ايمان ساخته شود و با شريف مكهقرار كرد كه ظاهراً به اسم پادشاه روم و باطناً به طريقي كه خدا از آن راضي باشدبسازد و قصد فقير آن بود كه به مال برادر عزيز في اللّه سلطان العارفينصدرالدينعليمشهور بهمسيح الزمانـ سلّمه الله تعالي و ابقاه و رزقه حج بيتالله الحرام في هذه السنه ايضاً بحمد و آله الطاهرين صلوات الله و سلام [ عليهم ] أجمعين ـ ساخته شود . و شريف اين معني را قبول كرد اما مردم او را ترسانيدند13 واهمال كرد و اين ضعيف ، شب و روز به قادر حق تعالي ـ جلّ جلاله ـ مي ناليد كه سببيسازد كه اهل ايمان [ را ] ازين سعادت بهره باشد . آخر الأمر به امر ملك علاّم چنانشد كه دوستان خواهند و سبب جرأت فقير اين بود كه درويشي نزد فقير آمد و گفت كه امشبخواب ديدم كه تابوت حضرت امام حسين( عليه السلام )را در پيش كعبه شريفه گذاشتند و حضرت رسول اللّه ـ صلي الله عليه و آله ـ مع جميعانبياء و اولياء ـ صلوات الله عليهم ـ بر آن نماز كردند و حضرت رسول الله ـ صلياللّه عليه و آله ـ به شما فرمود كه اين تابوت را بردار و در اندرون كعبه دفن كن . چون فقير اين خواب را شنيد با خود « چنين تعبير كرد » 14 كه امام را به خاك سپردنمنصب امامتست و منصب به خاك سپردن امام حسين(عليه السلام) از امام زين العابدين(عليه السلام) است . پساين اشاره است كه منصب علي بن الحسين( عليهما السلام )در كعبه كه اساس گذاشتن است به تو فرموده اند ؛ بنابرين دل اين فقير قويشد .
و حكايت اساس شريف چنانست كه روز سه شنبه سيوم جمادي الثاني سنه 1040 شروع در فرود آوردن بقيّه خانه مبارك شد . اين ضعيف با فعله ، بكار كردن مشغولشد ـ واللّه يعلم المفسد من المصلح15 ـ و جميع فعله به امر الهي به آن دو شخصي كهاز جانب سلطان روم ، يكي را وكيل و يكي مباشر كرده فرستاده بودند ، مريد و معتقدفقير شدند ؛ چنانكه هر چه مي گفت در باب خانه مبارك مي شنيدند تا آنكه چهار طرفخانه را فرود آوردند الاّ ركن شريف حجر ؛ چنانچه يك سنگ بالاي حجر شريف و يك سنگزيرين آن را گذاشتند كه تا وقتي بنّا به آنجا برسد حجر مبارك را بردارد و فقير بهمباشر گفت كه ركن شريف حجر را حفظ بايد كرد تا فَعَله پاي برو ننهند ؛ قبول كرد والواح خشب طلبيد ؛ به امر الهي به پنج لـوح بـه عـدد آل عـبا ـ صلوات اللّه عليهم ـركن شريف محفوظ شد . و اين ضعيف به يكي از مؤمنان گفت كه گويا حضرات آل عبا ، منعبر داشتن حجر مبارك خواهند كرد . آخر چنان شد ؛ چرا كه وقتي كه فقير به توفيق اللّهتعالي و امداد معصومين ـ صلوات اللّه عليهم ـ اساس بيت الله الحرام را گذاشت ،بسيار بر مخالفين گران آمد ؛ به جهت آنكه در وقت اساس گذاشتن به امر الهي ، كسي ازايشان حاضر نشد گويا كه حق تعالي ايشان را« في سلسلة ذرعها سبعون ذراعا» 16 قيد كرده بود الاّ مباشر و چند كس از بنّايين ؛ چنانكه شيخ الحرم در خفيه ( ظ ) اشاره به آن جماعت كرده بوده كه اساس كعبه را فقيه رافضيان گذاشت و به گوش اينضعيف رسيد و روزي كه بنّا به ركن حجرالاسود رسيد و خواستند حجر شريف را از جاي خودبردارند اين فقير تقيّه كرده حاضر نشد و اكتفا به اساس گذاشتن و سه ذراع از ارتفاعتمام عرض كه ناودان رحمت در اوست كرده بود چرا كه از حديث اساس گذاشتن علي بنالحسين زين العابدين( عليهما السلام )نفساساس گذاشتن فهميده مي شود و دراين فصل ذكر خواهد شد ـ ان شاء اللّه ـ
الحاصلكه حضرات معصومين ـ صلوات اللّه عليهم ـ حجر شريفرا حفظ كردند و نگذاشتند كه مخالفين آن را از جاي خود بردارند .
نعم وقتي كه سنگ بالاي حجر را خواستند كه بردارند ؛ آن سنگ رو ،زير حجر مبارك كرده اند اندكي از حجر به ظلم و تعدي ايشان شكست و بدان چسبانيدند .
و قصه اساس شريف چنانست كه شب يكشنبه بيست و دوم همين ماه قرار شدكه وقت صبح اساس كعبه شريفه گذاشته خواهد شد و اين ضعيف آن شب به حق17 سبحانه وتعالي تضرع و زاري مي نمود . وقـت سحـر بـرخـاست ، غسل دخول كعبه كرد و از اعجازمعصومين ـ صلوات اللّه عليهم ـ هيچكس از اهل مناصب حاضر نشد الاّ مباشر و چند كس ازبنّايين وفعله ؛ و چون مباشر اين فقير را ديد گفت : يا سيد زين العابدين اقرأالفاتحة ! فقير دست برآورد و فاتحه خواند و بعد از فاتحه دعا كه از ائمه معصومين ـصلوات اللّه عليهم ـ مرويست
كه مسمّي به دعاي « سريع الإجابه » است خواند و دعاي به سلطان كردو حضرت مهدي(عليه السلام) را به خاطر گذراند و سنگمبارك ركن غربي را گرفته ومحمد حسين ابرقوييكه از صالحانست و شيعه است ،طاس اولين آهك را به فقير رسانيده و در زاويه ركن غربي ريخته شد و اين ضعيف آن آهكرا بدست خود پهن كرد و در خاطر گذارند كه دولت محمد و آل محمد ـ صلوات اللّه عليهمـ قائم باد ؛ بسم الله الرحمن الرحيم گفت و آن سنگ مبارك را در زاويه ركن مباركغربي و در اساس شريف ابراهيمي گذاشت« هذا عطاؤنا فامنن او أمسك بغير حساب » 18 .
و روز نهم رجب همين سال به ركن حجرالأسود رسيدند و سنگ بالاي [ سنگ ] حجرالأسود را برداشتند و هر چند كه خواستند حجر شريف را از جاي خود بردارندنتوانستند و چنان در نظرشان درمي آمد ، كه گويا اژدهايي ست متوجه ايشان شده . و اينضعيف ،آن روز به دعاي سيفي خواندن ملهم شده بود برخاست و شكرِ اللّه سبحانهو تعالي بجا آورد : « از عهده شكرش كه برآيد ! » كه اساس كعبه شريفه ، بهتوفيق اللّه تعالي ، مؤمني گذاشت ؛ و روز بيست و دوم همين ماه رجب ، درِ مبارك خانهكعبه را آويختند ؛ و سيزدهم شعبان ، بعد از رجب مذكور اعمده سقف بيت الله الحرام ،داخل خانه مبارك ساختيم ؛ و روز پانزدهم همين ماه شعبان ، اين ضعيف داخل كعبه شريفهشد و چهار سنگ در باطن ديوار كعبه شريفه گذاشت : يكي در نفس زاويـه حجـرالأسـود ويـكي در مقامي كه اميرالمؤمنين و امام المتقين علي بن ابي طالب(عليه السلام) متولّد شده ؛ و يكي قريب به زاويه ركن يمانيو روز هجدهم شعبان مذكور الواح بين اعمده كه عبارت از تمام سقف اندرون است به بالايكعبه شريفه برده شده و با اعمده تركيب يافت ؛ وفقير، آن روز از جملهكاركنان بود ؛ و در روز بيست و نهم همين شعبان ، ناودان رحمت را بكار نشاندند ؛ وروز دوم ماه مبارك همين سال ، شروع در فرش كعبه شريفه شد به سنگ مرمر ؛ و نهم همينماه ، شروع در عمل سنگ مرمر باطن ديوار و فرش اندرون كعبه شريفه شد ؛ و روزچهارشنبه ، بيست و هفتم شهر رمضان مذكور ، عمل اندرون كعبه شريفه تمام شد ؛ و جمعهآخر اين ماه ، خلق داخل خانه مبارك شدند و تاريخ اساس شريف را اقتباس از قرآن عظيمكرد : « رفع اللّه القواعد البيت » . 19
بر اهل علم پوشيده نماند كه سلطنت حرمين در دست مخالفين بوده وافراد زيادي از صاحب منصبان در مكه حاضر بودند و خداي سبحان آنان را« في سلسلةذرعها سبعون ذراعاً » قيد كرده بود بطوري كه وكيل سلطان نيز حاضر نشد . و اينكه تأسيس ، موافق با تأسيس عرض شامي به دست علي بن الحسين(عليه السلام) بود كه با منجنيق خراب شده بود ، با سهديوار ديگر بر همان حالت اول قرار داشت ؛ و اينكه اسم اينبنده ذليلبا نامشريف علي بن
الحسين زين العابدين( عليهما السلام )موافق افتاد و با منتهاي ضعف و كمي تدبير در ميان جمع مخالفين به تأسيستوفيق يافت . و شك نيست كه اين معجزه اي از معجزات ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـاست براي ادخال سرور بر قلوب محبّين آنها تاخوشحال شده اين خبر را در تواريخ وتصانيف براي آيندگان ثبت كنند و يقين كنند كه ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ در هرحال ، از احوال آنان غافل نيستند« و قل اعملوا فسيري اللّه عملكم و رسوله والمؤمنون » 20 .
در اينجا به حديث شريف تأسيس بيت به دست علي بن الحسين(عليه السلام) كه ثقة الاسلام كليني در « كتاب الحج » كافيآن را نقل كرده ، از اين فضل الهي استقبال مي كنيم : 21
عن عدّة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمد ، عن ابن أبي عمير ، عن أبيعلي صاحب الأنماط ، عن أبان بن تغلب قال : لمّا هدم الحجاج الكعبة فرّق الناسترابها ، فلمّا صاروا الي بنائها فأرادوا ان يبنوها ، خرجت ـ عليهم حيّة ـ فمنعتالناس البناء حتي هربوا ؛ فأتوا الحجاج فأخبروه فخاف أن يكون قد منع بناءها ، فصعدالمنبر ، ثمّ نَشَد الناس و قال : أنشد اللّه عبداً عنده مما ابتلينا به علم لماأخبرنا به ، قال : فقام اليه شيخ فقال : إن يكن عند أحد علم فعند رجل رأيته جاء اليالكعبة فأخذ مقدارها ثم مضي ؛ فقال الحجاج : من هو ؟ قال : عليّ بن الحسين( عليهما السلام )؛ فقال : معدن ذلك ؛ فبعث الي عليّ بنالحسين ـ صلوات الله عليهما ـ فأتاه فأخبره ما كان من منع اللّه إيّاه البناء ،فقال له عليّ بن الحسين( عليهما السلام )يا حجاجعمدت الي بناء إبراهيم و إسماعيل ، فالقيته في الطريق و انتبهته كأنك تري أنه تراثلك ، اصعد المنبر و أنشد الناس ان لايبقي أحدٌ منهم أخذ منه شيئاً الاّ ردّه ، قال : ففعل فأنشد الناس ان لايبقي احدٌ عنده شئ الاّ رده ؛ قال : فردّوه فلّما رأي جمعالتراب أتي عليّ بن الحسين ـ صلوات الله عليهما ـ فوضع الأساس و أمرهم ان يحفروا ،قال : فتغيّبت عنهم الحيّة و حضروا حتي انتهوا الي موضع القواعد ، قال لهم عليُّ بنالحسين( عليهما السلام ) : تنحّوا فتنحّوا ، فدنامنها فغطّاها بثوبه ، ثم بكي حتي غطّاها بالتراب بيدنفسه ، ثم دعا الفعلة ، فقال : ضعوا بناءكم ، فوضعوا البناء فلما ارتفعت حيطانها امر بالتراب فقلّب فألقي في جوفهفلذلك صار البيت مرتفعاً يصعد اليه بالدرج » . 22
فصـل دوم :
در سبب ساخته شدن خانه كعبه در زمين و ابتداي آن از خارج و داخل وسقف و ستون و عرض و ديوار و نردبان و حطيم و مستجار و جامه بيرون و اندرون وشاذروان و مطاف و مقام و منبر .
و اول اين فصل را مزيّن سازيم به احاديثي كه ثقة الاسلاممحمدبن يعقوب كلينيدر اوّل كتاب حج در باب« بدؤ البيت و الطواف » روايتكرده ، بعد از ذكر سند همچنين : عن
أبي عبداللّه عن أبيه( عليهما السلام) : « فانّ اللّه تبارك و تعالي قال للملائكة « اني جاعل في الأرض خليفة » 23 ، فردّت الملائكة علي الله ـ عزّ و جلّ ـ فقالت : « اتجعل فيها من يفسد فيها ويسفك الدماء » ؛ فاعرض عنها ، فرأت أنّ ذلك من سخطه فلاذت بعرشه ، فأمراللّه ملكاًمن الملائكة ان يجعل له بيتاً في السّماء السادسة يسمي الصّراخ بازاء عرشه فصيّرهلأهل السماء يطوف به سبعون الف ملك في كلّ يوم لايعودون و يستغفرون ؛ فلمّا أن هبطآدم الي السماء الدنيا ، امره بمرمّة هذا البيت و هو بازاء ذلك ، فصيره لآدم وذريته كما صيّر ذلك لأهل السماء » . 24
و عن أبي خديجه25 قال : إن اللّه ـ عزّ و جلّ ـ أنزل الحجر لادم(عليه السلام) من الجنّة و كان البيت درّة بيضاءفرفعه اللّه ـ عزّ و جلّ ـ إلي السّماء و بقي أسّه و هو بحيال هذا البيت يدخله كلّيوم سبعون الف ملك لايرجعون اليه ابداً فأمر الله ـ عزّ و جلّ ـ إبراهيم و إسماعيل( عليهما السلام )ببنيان البيت علي القواعد . 26
و عن أبي عبدالله(عليه السلام) قال : « إن اللّه ـ عزّ و جلّ ـ دحي الأرض من تحت الكعبة إلي مني ، ثمَّدحاها من مني الي عرفات ، ثمّ دحاها من عرفات الي مني ، فالأرض من عرفات و عرفات منمني ، و مني من الكعبة » . 27
و عن أبي عبداللّه(عليه السلام) قال : « إن الله تبارك و تعالي جعل حول الكعبة عشرين و مأة رحمة ؛ منها ستونللطائفين و اربعون للمصلين و عشرون للناظرين » . 28
و در فصل كعبه شريف ، احاديث بسيار مذكور است هركسي خواهد به كتابحج كليني رجوع كند ؛ ادام اللّه منفعته للمؤمنين بمحمد و آله الطاهرين .
* * *
بدان اي برادر كه كعبه شريفه زادها الله [ شرفاً ] و مهابة وتكريماً ـ دو ديوارش درازتر از دو ديوار است ؛ پس دو طول و دو عرض دارد . اما طولاوّل از ركن شريف حجرالاسود است تا ركن شامي ، و آن بيست و پنج ذراع است و درِمبارك كعبه شريفه ، در اين طول است و اين طول روي كعبه است . و طول دوّم ، از ركنيماني است تا ركن غربي و اين نيز بيست و پنج ذراع است و آن پشت كعبه است و درِمسدود كعبه در اوست . و امّا عرض اوّل ، از ركن شامي است تا ركن غربي و ناودان رحمتدر اوست و آن بيست ذرع است و عرض دويم از ركن يماني است تا ركن حجرالاسود و ركنعراقيش مي نامند و آن بيست و يك ذراع و نيم شبر است . و اما ارتفاع خانه مبارك سيذراع است . و اما سقف بيست و هفت دراع است بر سه عمود مسيّن و سرهاي اعمده بر هر دوديوار طول گذاشته شده و مجموع آن سقف بر سه ستون عظيم است از چوب كه در يك صف درمابين دو عرض برپا كرده اند و سه ذراع ديگر غلظ سقف است الا دو ثلث ذراع كه خارجسقف است به جهت بستن جامه كعبه ؛ مراد از غلظ
سقف ؛ يعني في الحقيقه دو سقف است يكي بالاي يكي ، و ميانش خالياست . و در عقب الاّ دو ثلث ديواري كه خارج است چوبهاي دراز تعبيه كرده اند باحلقه ها و جامه كعبه بر آن مي بندند . [ و سقف ديگر در اندرون كعبه شريف است به جهتبستن جامه اندرون ]
و اما طول داخل كعبه از طرف روي كعبه ، هفده ذراع است و از طرفپشت كعبه هجده ذراع است . و اما عرض داخل از طرف حجر اسماعيل پانزده ذراع است و ازطرف ركن يماني شانزده [ چهارده ] ذراع است . و ارتفاع كعبه از اندرون ، بيست و دوذراع تا سقف اول كه به جهت بستن جامه اندرون است و دو ذراع ديگر تا سقف دويم . واما غلظ ديوار كعبه شريف چهار شِبْر و چهار اصبع مضمومه است ، و در ميان چهار ديوارطرف كعبه شريف پنج موضع الواح مسّين گذاشته اند [ هر لوح بقدر يك قامت تخميناً ] وسنگ ديوار كعبه از طرف بيرون تراشيده اند . اما در مباركه كعبه ؛ طولش هفت ذراع ونصف است و عرضش چهار ذراع الاّ چهار انگشت . و از زمين تا آستان [ عتبه ] باب ،چهار ذراع و نيم است و رويش را نقره مطلاّ پوشيده اند و چهار حلقه نقره دارد دوحلقه مستدير مشبكه در بالا و دو حلقه ديگر مثل ساير حلقه ها به غلظ انگشت و در ميانچهار حلقه سه زره نقره است و قفل مطلاي ميانه نه بزرگ و نه كوچك بر آن سه زره است . و الواح دوره در مبارك را به نقره پوشيده اند و در اين الواح از چپ و راست حلقه هايمسيّن به جهت بستن جامه كعبه فرو برده اند و عتبه سفلي از سنگ متعارف است و نردبانبيرون كعبه شريف از چوب است شبيه منبر ؛ عريض بر چهار دايره [ چرخ كوچك ] به شكلآسيا كه به هر طرف كه خواهند مي برند و طولش به قدر ارتفاع در است و عرضش بقدر عرضدر . و نردبان داخل كعبه قريب به ركن شامي و مستور است به ديوار مرمر و دو در دارد؛ يكي در اندرون كعبه شريف و يكي به سطح كعبه شريف گشوده مي شود و اين نردبان چوننردبان مناره است . [ و نردبان مستدير است به طريق نردبان مناره ، و عدد پله آنبيست [ و ] نه است ] .
و اماحجر اسماعيل( عليه السلام )مكاني است در مقابل عرض شامي ؛ و بعضي از شافعي مي گويند كه پاره اياست از كعبه و چون در زمان كفار قريش ، كعبه را سيل خراب كرده بوده و خواسته اند كهبسازند ، و مال حلال آن قدر نداشته اند كه كعبه را چنانكه حضرت ابراهيم(عليه السلام) ساخته بود بسازند ، بنابر آن كعبه را ازچهار طرف كوچك كرده اند و آنچه در بيرون مانده است از عرض شامي بسيار است ، بعضي آنرا شاذروان و مابقي را حجر اسماعيل مي گويند و از طرف ديگر هرچه در بيرون است آن راشاذروان مي نامند و اين صحيح است چرا كه آنچه از احاديث شريفه معلوم مي شود ، ازطرف حجر ، هيچ در بيرون نيست چرا كه صاحبمن لايحضره الفقيهذكر كرده : ازامام( عليه السلام )پرسيدند كه از طرف حجر ، هيچاز كعبه در
بيرون نيست ؟ حضرت فرمودند : ولا قلامة ظفر29 انتهي ؛ بلكه حجراسماعيل( عليه السلام )موضعي است كه قبر هاجر كهمادر اسماعيل است و قبر شُبّر و شبير كه دو پسر هارون بن عمران اند در اوست وديوارش شبيه به نصف دايره است تخميناً . و طول آن از ديوار عرض كعبه تا ديوار خودشكه در مقابل اوست شانزده ذراع و نيم است و عرضش بيست ذرع است و ارتفاع ديوارش دوذرع و نيم است و عرض آن مثل ذلك . و دو راه دارد كه هر يكي داخل حِجْر مي شود ؛ وعرض هر يك دو ذراع و نيم است و فرش ديوارش از سنگ مرمر سفيد و سياه و سرخ و سبزنقشه هاي عجيب تركيب كرده اند . و در ميان حجر موضعي كه تحت ميزاب است سنگ سبزي [ جامه سبزي فرش است ] شبيه به محراب ؛ و يمين و يسارش را تا هر دو ركن شامي وغربيمحرابهاي متوازي از سنگ رخام29 فرش كرده اند .
اماناودان رحمتيك قطعه چوبست و به نقر مطلا پوشيده اند [ يك قطعه طلاست ] ؛ طولش چهار ذراع و نيم است و عرضش دو ثلث ذراع ارتفاعش مثل آن . [ بعضي مي گويند ناودان چوب است و به نقره مطلاّ پوشانيده اند ] .
و اماحجرالأسودطولش كه در اندرون ديوار است دو ثلث ذراعاست به ذراع عمل بنّائين و [ در عرض ، سه جا ] بند نقره دارد به جهت خدشه كه در اوبهم رسيده بود و يك بند نقره ديگر در دور طولش [ كه در اندرون است ] گردانيده اند . و آنچه در بيرون است كه مردم او را مي بوسند طولش نيم شبر و عرض يك شبر است و آنچهدر خارج مي نمايد دورش را نيز به نقره گرفته اند . و از مرور ليل و نهار ، روي اوتركيده [ است . حالا هيجده پارچه است و سه ذراع از زمين بلند است ] .
و اماحطيمكه مابين حجرالاسود است تا [ افضل بقاع ارض استو توبه آدم در اينجا قبول شده ] .
و امامشجاردر مقابل اوست يعني از در كه مسدود تا هفت شبركه به ركن يماني بماند ؛ چرا كه وقتي كه روي شاذروان را برداشتند علامتش ظاهر شد وفقير طولش را ضبط كرد .
و اماجامه بيرون كعبهمعظمه چهار ربع است ؛ هر ربعي برديواري هر ربعي دو جزء است اما ربع روي كعبه شريفه يك جزء و هفت تخته است و يكي هشت؛ و اما ربع پشت كعبه مثل آن است . و اما ربع عرض شامي هر جزء شش تخته است و اماربع عرض يماني ، آن نيز هر جزء شش تخته است . [ و اما در هر دو عرض يك تخته كوچكتراست ] و عرض هر تخته يك ذراع و دو ثلث ذراع است . پس همه تخته ها ، پنجاه و چهارتخته است از حرير خالص سياه ؛ولااله الاّ الله ، محمد رسول اللهو اسماءصحابه و بعضي آيات قرآني بر آن نقش است به شكل دال ، و بر كمر جامه شبه كمربند ،زردوزي كرده شده به آيات شريفه [ قرآن ] ؛ و آن مثل« إن
اوّل بيت وضع للناس و . . . » 30 الآيه . و هر آيت كه ذكربيت در او شده [ ؛ و اسم سلطان محمود بن عبدالحميد خان و تاريخ عمل آن ] بر چهارربع تمام دور كعبه به عرض يك تخته و اسم پادشاه و تاريخ عمل آن ؛ و اين چهار ربع رابه كرباس سفيد خام آستر كرده اند و بندها از ريسمان پنبه سفيد به غلظ انگشت [ دراين ارباعها ] يا . . . دوخته اند تا اين ارباع به هم وصل شود و دامن جامه برحلقه هايي كه به سنگ شاذروان فرو برده اند ؛ بسته و از جانب بام كعبه شريفه ، درحلقه هايي كه در چوب هاي درازي كه ذكر كرده شده ، بسته اند و حلقه هاي شاذروان چهلو هفت عدد است . و برقع در كعبه مبارك در ربع روي كعبه و آن عبارت از ستري است كهدرِ كعبه را پوشيده است و طولش از بالاي در است تا اصل ديوار ، به ريسمان از بامكعبه [ شريفه مبارك ] آويخته اند و نقش هاي عجيب مثل قناديل و محائيم و محاريب وخواتيم به عمل سوزن31 [ به آن ] دوخته اند به خيط نقره مطلاّ و غير مطلا ؛ چنانكهحرير مضمحل شده ، گويا كه باخته اند و سُوَر [ و آيات ] قرآن مثل : « قل هواللهاحد » الي آخر . « ولإيلاف قريش » و آيه« لقد صدق اللّه و رسوله » به او نقش كرده اند .
و اماجامه اندروندر تجزيه و آستر و الت . . . مثل جامهبيرون است . اما از طرف دامن ببسته اند و رنگش نيز سرخ و سفيد است و در نقش به مثلجامه بيرون است ليكن اسامي اصحاب بر او نقش نيست و ستونهاي اندرون كعبه را نيز بههمين جامه پوشيده اند .
و اما شاذروان كعبه شريفه در بيان حجر اسماعيل ذكر شد . [ عبارتاز بعضي از چهار طرف كعبه است ، ارتفاعش دو ثلث شبر است ] و عرض آن نصف ذراع است واز سنگ متعارف ، و ارتفاعش دو ثلث شبر است و از سنگ مرمر . چنانكه در يك طرف سنگ درديوار كعبه و يك طرفش در اوّل شاذروان [ آن را ] مورّب پوشيده اند چنانكه در [ بر ] شاذروان نمي توان ايستاد الاّ در طرف درِ كعبه شريفه ؛ و طول مرمر شاذروان ، يكذراع و نيم است .
و امامطافو حوالي آن تا موضعي ، كه ستونهاي كوچك ، آن رااحاطه كرده عبارت از مسجدالحرام زمان پيغمبر ـ صلوات الله و سلامه عليه ـ مفروشستبه سنگ مرمر و دوره آن را سي و سه ستون كوچك احاطه كرده و در هر ستوني قبه اي استكوچك . . . هلالي از مسّنِ مطلاّ [ و هلالي بالاي قبه ] و ميان هر دو ستون راه استكه به مطاف داخل مي شوند و هر دو ستون را به ميل از آهن متصل كرده اند به غلظ دستآدمي و به اين ميل [ و مابين هر ميل ] هفت قنديل آويخته شب روشن مي شود . وسعت دورهمطاف دويست و هجده ذراع است . وسعت آن از ركن عراقي تا انتخاي آن به قبّه زمزم ، سيو هفت ذراع است . وسعت آن از ركن شامي تا طرفي كه قريب مقام است سي و سه ذراع است . وسعت آن از ركن غربي تا محيطي كه مقابل اوست سي و پنج ذراع است وسعت آن از ركنيماني تا محيط مقابل آن سي و پنج ذراع است .
و امامقام ابراهيم؛ و آن سنگ است ، طول آن يك ذراع و عرضآن نصف ذراع ؛ و ارتفاع آن دو ثلث ذراع . و نشان هر دو قدم مبارك حضرت ابراهيم( عليه السلام )بر اوست و در برابر خانه كعبه واقعاست ؛ اندكي مايل به دست راست داخل در اندرون قبه كه طول آن دو ذراع و دو ثلث ذراعاست و عرض آن دو ذراع و نصف ؛ و آن قبه دري دارد و قفلي از آهن [ نقره و دو حلقهنقره دارد ] و جامه بر آن قبه پوشانيده اند به نقش برقع كعبه ؛ و اما نقش اينخفيف تر است و بر اطراف جامه نوشته است آياتي كه ذكر« بيت » در او شده ومثل آيه شريفه : ان اوّل بيت وُضع للناس32 و امثال آن و اسم سلطان ؛ و اينقبه در ميان قبه ديگر است بر چهار ستون كوچك و مربع است و منقوش است به آب طلا ؛ وميان هردو ستون شبله اي است از آهن به نقش عجيب ؛ و بر بالاي قبه هلالي است مطلا وبر در قبّه بزرگ صفه ايست سقف آن به ارتفاع قبه ، و يك طرف سقف آن صفّه بر دو ستونقبه است ؛ و طرف ديگر بر دو ستون ديگر . و طول آن صفه شش ذراع است و عرض آن پنجذراع . و مقام ابراهيم در زمان حضرت ابراهيم لاحق كعبوده است و كفار قريش آن راتحويل كرده اند به حالي كه الحال هست برده بوده اند و رسول اللّه ـ صلي الله عليه وآله ـ به جاي خود آورده بود و در زمان خلافت عمر فرموده كه به جاي كفار قريشبرده اند . در تهذيب ، حديث مذكور است در زيادات كتاب حج همچنين : عن عبدالله بنميمون عن جعفر عنه ابيه( عليهما السلام )قال : كان المقام لازقاً بالبيت فحوَّله عمر ؛ انتهي . و ما مأموريم كه نماز درهمين جايي كه هست مي كرده باشيم تا زمان مهدي(عليه السلام) . 33 [ حالا جاي مقام خالي مانده مثل محراب است . مابين حجرالأسود و ركنشامي است . طولش سه ذرع و نيم ، عرضش دو ذرع و نيم و عمقش نصف ذراع است ] . و منبربسيار عالي و از سنگ مرمر است منقش به نقشهاي عجيب از نفس خود ؛ و شانزده درجه داردو بر درجه علياي آن قبه است و مشكِّل به شكل صنوبري و بر بالاي قبه لاله اي استمشبك به لفظ جلاله و محمّد و بر درجه سفلاي او دري است مشبّك از برنج و در بالاي در، قطعه هاي سنگ مرمر به نقش عجيب ساخته اند . [ روز جمعه وقت ظهر خطيب خطبهمي خواند ] .
مسجدالحرام دو طرفش درازتر از دو طرف اوست [ ما به شكل مستطيلنرسيده ] و طول او چهارصد ذراع است و عرض او دويست و هفتاد ذراع به سنگ ريزه مفروشاست الاّ پشت مقام حضرت ابراهيم(عليه السلام) ؛ وبعضي از اطراف زمزم و حوالي منبر كه آن به مرمر [ به رخام ] مفروش است و در هر ركنياز اركان و مابين ديوار عرض مسجد كه در برابر روي كعبه اس

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 2 شهريور 1392برچسب:, ] [ 18:56 ] [ محمد ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ روستای باغ مهدی خوش آمدید
امکانات وب

آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 33
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 46
بازدید ماه : 65
بازدید کل : 16163
تعداد مطالب : 162
تعداد نظرات : 49
تعداد آنلاین : 1